پشتپرده جنگ کثیف آمریکاییها با پروژه مسمومیت دانشآموزان/ چرا کاندیدای پوششی روحانی پشیمان شده است؟
تاریخ انتشار: ۱۶ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۲۸۱۴۴۷
پنج سال پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶، حالا اسحاق جهانگیری از اینکه در آن انتخابات، کاندیدای پوششی برای دفاع از حسن روحانی شده بود، ابراز ندامت کرده است.
سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارشها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل بانام «ویژههای مشرق» شمارا در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامههای کشور قرار میدهیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این ویژهنامه، نگاهی به آخرین مواضع جناحهای سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته میشود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافتهای مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.
*******
روزنامههای امروز سه شنبه ۱۶ اسفند در حالی چاپ و منتشر شد که بیانیات مهم رهبر انقلاب اسلامی در روز درختکاری، آخرین وضعیت مسمومیت در مدارس و بررسی محتوای مذاکرات ایران با آژانس که در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
روزنامه رسالت با اشاره به سخنان رهبر انقلاب درباره احتمال مسمومیت دانشآموزان نوشته است:
رهبر معظم انقلاب در واکنش به رویداد مهم مسمومیت دانش آموزان فرمودند: «این یک جنایت بزرگ و غیرقابلاغماض است.» رئیسجمهور هم مسمومیت دانش آموزان را توطئه جدید دشمن برای ایجاد دلهره در دل دانش آموزان دانست و از آن بهعنوان یک جنایت و اقدام ضد بشری یاد کرد.
مجموعه گزارشات و اخبار رسیده از برخی استانها و شهرستانها در مورد مسمومیت مدارس دخترانه نشان میدهد جمهوری اسلامی در برابر یک پدیده بیسابقه از معاندت و دشمنی قرار دارد که شنیع بودن آن حتی در کنوانسیونهای جهانی و ممنوعیت آن محرز است. مجموعه اخبار نشان میدهد ما وارد یک جنگ کثیف میکروبی و شیمیایی محدود و هوشمند شدهایم. تحلیل این پدیده بر هر ناظر داخلی و خارجی محرز و روشن است از توییت سفیر روسیاه انگلیس درباره این حوادث معلوم میشود قصه از چه قرار است و قضیه به روایت ایشان ادامه دارد.
در ادامه این یادداشت آمده است:
آمریکاییها غیر از شرارت جدید در حوزه «جنگ کثیف»، «جنگ ارزی» و «جنگ مرزی» را بهموازات آن دنبال میکنند. جمهوری اسلامی در این غوغای جنگ ترکیبی به مسیر خود با امید بیشتر و اطمینان کاملتر ادامه میدهد. همین هفتهها پروژه عظیم آبرسانی به دریاچه ارومیه که بزرگترین طرح زیستمحیطی خاورمیانه بود پردهبرداری شد. افتتاح فاز ۱۴ پالایشگاه پارس جنوبی که حکایت شیرینی از یک دستاورد بزرگ در صنعت نفت و گاز کشور باوجود همه تحریمها بود چون خاری در چشمان دشمنان نظام فرورفت. افتتاح دهها پروژه ملی و عمرانی در کشور و … نشان میدهد مردم و مسئولان کار خود را میکنند و فاز جدید جنگ ترکیبی و پادوهای داخلی آنها با اسم رمز «مسمومیتهای سریالی» مسیر پیشرفت و تعالی کشور را کند نخواهد کرد.
روزنامه شرق نیز به مسئله عارضه در مدارس پرداخته و مینویسد:
در بررسیهای ما شاید کمتر از ۱۰ درصد بچهها کسانی هستند که واقعا با یک ماده محرک مواجه شدند و این علایم را داشتند. در کنار این، تعداد بیشتری از بچهها در همان مدارس، وقتی میبینند دوستشان علائم تحریکی پیدا کرده، دل درد دارد یا بیحال شده، بچهها دچار اضطراب میشوند و ممکن است بدون اینکه مواجههای با عامل تحریکی واقعی داشته باشند، همین علائم را پیدا کنند. در اینجا خیلی مهم است که بتوانیم آرامش را برقرار کنیم. یک بچه وقتی ببیند که معلمش، کادر مدرسه و سایر دانشآموزان مضطربند، این اضطراب به او منتقل میشود. بنابراین حتما سعی کنند که ضمن حفظ خونسردی با سرعت و دقت دستورالعملهایی را که آموزش و پرورش برای مدارس ارسال کرده، اجرا کنند. به عنوان مثال مهمترین کار این است که وقتی این مواد تحریککننده جایی است، از آن محل دور شوند. باید بچهها را از کلاس یا هر محیطی که این مواد محرک وجود دارد، دور کنند. البته نیاز نیست که خیلی هول کنند تا خدایی نکرده بچهها از پله بیفتند و آسیب ببینند، بلکه با خونسردی، اما با دقت و سرعت، بچهها را از محیط دور کنند.
روزنامه آرمانملی نیز در یادداشتی به بررسی نقش رسانه در عارضه جدید در مدارس پرداخته و نوشته است:
در هر بحرانی نباید خبرنگاران و روزنامهنگاران را به صرف دادن خبر و گزارش مقصر شناخت. در خبرها خواندیم: خبرنگاری از قم که خبرهای مسمومیت دانشآموزان قمی را گزارش میکرد؛ بازداشت شده است. از چند و چون پرونده ایشان مطلع نیستم اما واقعاً خبرنگار یک رسانه وظیفهاش دادن خبر و گزارش است و حل بحران هم به دوش رسانه و خبرنگار است. دردم از یار است و درمان نیز هم... بنابراین اشتباه نکنیم رسانه دشمن نیست. رسانه، حلقه واسطه بین مردم و حکومت است... در ضمن کارشناسان رسانه معتقدند: رسانه از بحران اثر میپذیرد و بر بحران اثر میگذارد! رسانه، نماینده افکار عمومی است و بازتاب دهنده افکار عمومی است. جالب است بدانید بحران وقتی بحران نام میگیرد که افکار عمومی و رسانهها به آن توجه کنند اما اگر رسانهها کمک کنند به حل بحران و مدیریت آن با آگاهی و اطلاع رسانی دقیق دهان شایعه قفل خواهد شد و روشنگری اتفاق خواهد افتاد. هم اکنون در ماجرای مسمومیت دانشآموزان هم رسانهها به عنوان نماینده افکار عمومی خواستههای مردم را باید بازگو کنند. بعد با کمک کارشناسان راههایی برای کم شدن خسارات را بررسی کنند با مسئولان درباره مقصران این ماجرا حرف بزنند. بحثهایی با روانشناسان برای کمک به دانشآموزان و خانوادهها داشته باشند.
البته این قضاوت عجولانه درحالی از سوی این روزنامه اصلاحطلب صورت گرفته است که پرونده برخی خبرنگاران در پروژه استریتبیز در ارتباط با خبرسانی به رسانههای ضد انقلاب هنوز باز است.
عارف به رییسی نامه نوشت
روزنامه سازندگی ارگان خبری حزب کارگزاران در شماره امروز خود نامه عارف به رئیسجمهور را منتشر کرده است.
در بخشهایی از نامه محمدرضا عارف به سیدابراهیم رئیسی، وی با هشدار نسبت به میزان مهاجرت دانشگاهیان، خواستار ملغی شدن تمامی احکام و محدودیتهای صادر شده علیه دانشجویان و اعضای هیات علمی شده است.
وی در این نامه با بیان اینکه «دانشگاههای کشور که، تربیت نیروی انسانی متخصص و متعهد، پژوهش برای تولید دانش و رفع نیازهای علمی کشور و تولید فنآوریهای به روز برای زیست بوم نوآوری و کارآفرینی بر دوش آن است، این روزها حال خوبی ندارند» مشکلات معیشتی استادان، کمبود بودجه های پژوهشی برای فعالیت های علمی، عدم امکان حضور در مجامع بین المللی به سبب افزایش قیمت ارز و... و. را یادآور شده است.
وی مدعی شده که مواردی از جمله «قطع یا محدود شدن حقوق استادان به دلیل اظهار نظر»، «اخراج برخی از اعضای هیأت علمی»، «بازنشسته شدن اجباری» «حذف دروس»، «جلوگیری و یا توقف ترفیع سالیانه، ارتقاء و تبدیل وضعیت» در برخی از دانشگاهها استفاده میشود.
موضوع مهاجرت یکی از موضوعات حساس و چالشبرانگیز جامعه امروز ایران است، با این حال همچنان اطلاعات و آمار دقیق اندکی در این حوزه در دسترس قرار دارد. البته اقای عارف میتواند سری به سالنامه مهاجرتی ایران ۱۴۰۰ که توسط رصدخانه مهاجرت ایران تهیه و تدوین شده اس بزند و مشاهده کند که نمایانگر آخرین آمار و اطلاعات حوزه مهاجرتهای بینالمللی در ایران و جهان در ۸ سال ما بین سال ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۰ چگونه بوده است، مدعیان بدون کارنامه اینروزها فراوان است!
کاندیدای پوششی روحانی پشیمان شد
پنج سال پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶، حالا اسحاق جهانگیری از اینکه در آن انتخابات، کاندیدای پوششی برای دفاع از حسن روحانی شده بود، ابراز ندامت کرده است.
روزنامه جوان نوشته است:
جهانگیری در گفتگو با مجله آگاهی نو گفته که «یک بار به آقای روحانی گفتم اگر قرار باشد یکی از اشتباهات زندگی سیاسی خودم را بنویسم حتماً شرکت من در انتخابات ۹۶ است.» او مدعی شده که یکی از دلایل رد صلاحیتش در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰، شرکت در انتخابات سال ۹۶ در قالب کاندیدای پوششی و نه کاندیدایی که واقعاً قصد رقابت و رئیسجمهور شدن داشته باشد، بوده است.
جهانگیری دلیل دیگر اشتباه بودن کاندیداتوری پوششیاش در سال ۹۶ را از دست رفتن سرمایههای سیاسیاش میداند: «من از روز بعد انتخابات احساس کردم خیلی از سرمایههایی که پشت سر خودم درست کرده بودم و میدانستم برای کشور مفید است، یکی یکی در حال تضعیف است.»فقط از دست دادن انتخابات سال ۱۴۰۰ و سرمایه سیاسی، باعث ابراز پشیمانی جهانگیری از هزینه کردن خود برای رأی آوردن حسن روحانی نیست.
او این ذهنیت را هم دارد که قدر فداکاری او برای روحانی دانسته نشد و در ادامه گفتگو از خراب شدن رابطه خود و روحانی در دولت دوم روحانی که پس از انتخابات ۹۶ شکل گرفت، میگوید. جهانگیری بیان میکند که چگونه در زمان چینش اعضای کابینه دوم و تشکیل دولت دوازدهم، نظرات او نادیده گرفته است: «اشتباه ما این بود که چیدمان تیم ما میتوانست با تجربه چهار سال اول بهتر باشد. حالا بماند چقدر ما مقصر هستیم، چقدر ما میخواستیم افراد بهتری را بگذاریم نگذاشتند.» او برای دولت فداکاری کرده بود و از سویی معاون اول هم بود؛ طبعاً انتظار داشت نظراتش بیشتر مورد توجه قرار بگیرد.
در ادامه کار دولت هم جهانگیری بیشتر مورد بی اعتنایی روحانی قرار گرفت و طبیعی بود بیشتر از قبل، نسبت به فداکاری انجام داده، حس ندامت داشته باشد. از سویی عملکرد ضعیف دولت روحانی چنان بود که حامیان معمولی او هم نادم از حمایت بودند، چه رسد به کسی که اعتبار سیاسیاش را پای این کار گذاشت.
منبع: مشرق
کلیدواژه: قیمت ویژه های مشرق مرور روزنامه ها حسن روحانی سیدابراهیم رئیسی دولت دوم روحانی روزنامه جوان روزنامه آرمان ملی جنگ ارزی جهانگیری محمدرضا عارف اسحاق جهانگیری روزنامه رسالت خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت مسمومیت دانش آموزان کاندیدای پوششی افکار عمومی رسانه ها بچه ها سال ۹۶
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۲۸۱۴۴۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
طرحی برای رسانههای فردای ایران
سطح نازل آزادی رسانه و ضعف فاحش اقتصاد رسانه بارقههای امید رسیدن به گشایشی در نظام رسانهای را کمرنگتر از همیشه کرده است. اوضاع وخیم اقتصادی و بنبست سیاسی هم بر نظام رسانهای سایه انداخته است. فعلاً نشانهای از بهبود در افق پیدا نیست.
ولی اگر مقیاس تاریخ را وسیعتر از چند دهه در نظر بگیریم، شاید بتوانیم مشاهده کنیم که جامعه ایران ایستا نبوده و به هر طریقی با تکاپوها و جنبوجوشهایی که دارد راهش را پیدا کرده است.ایران در یک پیچ تاریخی قرار گرفته و دگرگونیهای بنیادینی که چند سال است نشانههایش را میبینیم آغاز شده است. ما برای نظام رسانهایِ فرداهای روشنتر ایران نیاز به طرحی و چارچوبی استوار و رسا و دقیق با اتکا به تجربیات گذشته داریم. هنگامی که یک جامعه به وقت نوزایی میرسد، نیازمند بدیلی است که بایدآماده کرده باشد تا بتواند در زمان نوزایی از آن بهره بگیرد، وگرنه در زمانهای که ایدههای سابق برافکنده میشوند و خلأ ایده پیش میآید، ایدههای کژ و نامطلوب و بدخواهانه میتواند بهراحتی خلأ را پر کند. از سوی دیگر، اگر بدیلی نداشته باشیم، دائماً وسواسگونه و منفعلانه تصور میکنیم سیاهی تا ابد ماندگار است، اما اگر از قبل به بدیلها و جایگزینهای احتمالی فکر کرده باشیم، بهسوی آن گام برمیداریم هرچند آهسته و با موانع و رنجهای بسیار.
باری، سؤال اصلی اینجاست: نظام رسانهای آینده ایران باید چطور باشد و بر چه پایههایی استوار باشد؟ شاید آزادی اولین مؤلفه اساسی آن باشد: آزادی از سانسور، آزادی از هرگونه ایدئولوژی و آزادی از هر نوع فشار اجتماعی از سوی گروههای صاحب قدرت و نفوذ. بخش مهمی از روزنامهنگاری مربوط است به دیدهبانی قدرت و نظارت بر عملکرد صاحبان قدرت. قدرت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی واجد عناصری فسادپرور است که روزنامهنگاری مراقب و منعکسکننده این فسادهاست. طبیعی است که قدرتمندان در هر سطح و هر نوع بخواهند جلوی این دیدهبانی را بگیرند. پس رسانهها باید در برابر صدمات احتمالی از جانب قدرتمندان حفاظت شوند و مصون باشند. اولین مؤلفۀنظام رسانهای آینده ایران میتواند ایجاد سازوکاری حقوقی و قضایی و حرفهای برای برقراری آزادی رسانهها باشد.
دومین مؤلفۀ نظام رسانهای مطلوب در ایران میتواند قطع انحصار از رسانههای سنتی و نوین باشد. در کنار رادیو و تلویزیون عمومی ــ که همان هم تماماً نمیباید منحصر به تبلیغات سیاسی حکومت باشد و باید آرای بخشهای مختلف جامعه را با همه کثرتی که در آن است بازتاب دهد ــ لازم است که دهها و صدها شبکه تلویزیونی و رادیویی خصوصی وجود داشته باشند تا اقشار و گروههای مختلف با عقاید گوناگون و آرمانهایی متکثر بتوانند محتوای دلخواه را تولید و با فرم دلپسند خود منتشر کنند. به همین ترتیب، تعداد متنوعی از شرکتها و اوپراتورهای خصوصی اینترنتی باید بتوانند در حلقههای مختلفِ زنجیره کسبوکارِ دسترسی به اینترنت نقش داشته باشند.
برداشتن فیلترینگ اینترنت از همان جنس آزادی رسانه است، اما برای تأکید بیشتر و جبران تجربههای تلخی که داشتهایم، میتوان فصلی از طرح پیشنهادی نظام رسانهای مطلوب برای آینده ایران را جداگانه به آن اختصاص داد. شبکههای اجتماعی و سایتهای اینترنتی نباید فیلتر باشند، مگر در مواردی بسیار استثنایی در حوزه خلافکاری و جرائم نه اخبار و عقاید. فیلترینگ سمی است که بهتدریج به پیکر نظام رسانهای ایران تزریق شده است و در ایران فردا باید از این جسم خسته و فرسوده سمزدایی کرد.
برای رسیدن به این شرایط در رسانههای ایران نیازمند یک پیششرط اساسی هستیم: کمترین میزان دخالت حکومت در امور رسانهها، از مالکیت و مدیریت رسانهها تا مجوزدهی و نظارت و حمایت از رسانهها. اینکه میگوییم حکومت در نظارت بر رسانهها دخالت نداشته باشد، به این معنی نیست که هیچ نظارتی مطلقاً وجود نداشته نباشد، بلکه بدان معناست که حکومت ناظر و عامل نظارت نباشد تا این امکان برایش مهیا نباشد که جلوی رسانههایمنتقد و حتی مخالفش را بگیرد. نهادهای صنفی و حرفهای روزنامهنگاری مستقل میتوانند بر عملکرد حرفهای رسانهها نظارت داشته باشند و دادگاههای مستقل و عاری از جانبداری وچارچوب قضایی مخصوص رسانهها میتوانند درباره تخلفات احتمالی قضاوت کنند. این وضعیت نیازمند قانونگذاری و سازوکار حقوقی خاصی است که در آن از صدور مجوز پیش از انتشار برای مطبوعات و وبسایتها خبری نیست و با سهولت بهشبکههای تلویزیونی و خبرگزاریها امکان تأسیس میدهد.
در طرح پیشنهادی برای رسانههای فردای ایران، حکومت اگر میخواهد به رسانهها کمک کند، بهجای دادن یارانههای مستقیم و بازیگری در عرصه رسانهها، میتواند به توسعه امور زیرساختی رسانهها نظیر چاپخانه و اینترنت و استودیو و شهرکهای فناورانه رسانهای بپردازد، تازه آنهم بهصورتی غیرمستقیم. همچنین همه رسانهها با انواع عقاید و نظرات انتقادی نیز باید بتوانند از این زیرساختها استفاده کنند و زیرساختها نباید متعلق باشد به وفاداران به گروه سیاسی خاصی یا معتقدان به عقیده بخصوصی.
بازپیکربندی نظام رسانهای نیز از دیگر مسایلی است که میتواندر طراحی نظام رسانهای آینده به آن توجه کرد. سیاستهای سانسور و فیلترینگ و همچنین ایجاد اعوجاج و منحرفکردن نقشهای نهادهای مدنی باعث شده است که رسانههای مختلف در ایران نقشهایی را بر عهده بگیرند که نه وظیفه آنهاست و نه از عهده انجامش برمیآیند. برای مثال، در برههای از تاریخ نیمقرن اخیر ایران، از مطبوعات بهجای احزاب استفاده شده است یاهماکنون از شبکههای اجتماعی برای اطلاعرسانی در حد رسانههای حرفهای بهره گرفته میشود. رسانههای مختلف بایددوباره نقشهای طبیعی و معمولی خود را بر عهده بگیرند و نقشهای تحمیلی را به نهادهای مربوط به آنها واگذار کنند.
در چنین شرایط و زمینهای که تصویر شد، رسانهها بهتدریج خواهند توانست قدرتمند شوند و روزنامهنگاران تشکلهای صنفی و مدنی خود را شکل دهند و کسبوکار رسانهای رونق بگیرد. دیگر لازم نیست حکومت به رسانهها کمک مالی کند و همین که آزادی آنها را با نظامهای قضایی و حقوقی خاصی پاس بدارد کافی است. رسانهها نیز نباید آزادی رسانه و بیان را از حکومت گدایی کنند، بلکه به قدرت اجتماعی خود آن را بهدست میآورند. باقدرتگرفتن نهادهای صنفی و حرفهای روزنامهنگاری، اگر حکومت نخواهد آزادی رسانه را پاس بدارد باز هم ناگزیر است که به آزادی احترام بگذارد. از سوی دیگر، در چنان وضعیتی رسانهها خودشان خواهند دانست چطور باید رقابت کنند و روزنامهنگاری چه اصولی دارد و در بازار رسانهها چگونه باید مخاطبان را جذب کرد. بنابراین نیازی نخواهد بود که حکومت در نقش مرشد و استاد و معلم رسانهها ظاهر شود. آن نظام رسانهای که درست شکل گرفته باشد و ارکانش صحیح باشد، میتواند بهکمک روزنامهنگارانش تشخیص دهد چقدر به عامهپسندی بگراید و چه اندازه نخبهگرا باشد، کجا وارد شود و تا حد جلو رود.
وقتی نظام رسانهای از وضعیت همواره استثنایی خارج شد و به وضعیتی طبیعی دست یافت، آنگاه تازه در چنان فضای نرمال و در چنین نظام رسانهای هنجارینی، رسانههای ما به آفتهایی برخواهند خورد که رسانههای همه کشورهای عادی جهان با آن روبهرو شده بودهاند، مسایلی از جمله ضربهخوردن از شبکههای اجتماعی و شرکتیشدن رسانهها و اثرپذیری از فناوری. برای این مشکلات نیز راهحلهایی هست که میتوان همچون سایر کشورها به کار بست.
در آینده ایران، وقتی که خورشید بتابد و سپیده رخ بنماید، ما نمیتوانیم با نظام رسانهای کهنه کار کنیم و نیازمند نظم رسانهای تازه و بدیل هستیم. از حالا که در قعر چاه مشکلات و مصائب گیر افتادهایم باید به فکر فردا باشیم. علاوه بر مؤلفههایی که ذکر شد، حتماً ضروریات و پیششرطهای دیگری نیز هست که تا رسیدن به روزهای خوش رسانهای باید ارائه شوند و دربارهشان بحث شود.اینکه ما در شرایط فعلی از نظام رسانهای جایگزین صحبت کنیم، حاصل خوشخیالی یا سادهدلی یا زیستن در رؤیاهای واهی یا امیدواری به هر قیمتی نیست. وقتی ما بدیل داشته باشیم و دربارهاش صحبت کنیم، از هماکنون به زایاندن نظم جدید و دگرگونی کمک کردهایم. رسیدن به نظام رسانهای بدیل یکی از مراحل مهم و مؤثر تحول و گذاری است که با همه گرفتاریها و مصیبتهای کنونی، در چشمانداز این کشور میتوان دید.
*روزنامهنگار
۴۷۲۳۲
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900950